ستون اول
انتخابات روسيه*
روسيه در راه برقرارى يک دمکراسى غربى است. در اين ترديد نبايد کرد. تنها يک چنين نظامى است که خيال سرمايه غربى را نسبت به ماهيت روسيه آتى و موقعيتى که براى خود در جهان بعد از جنگ سرد جستجو ميکند، راحت ميکند. و روسيه امروز، براى بقاء اقتصادى اش به اين اطمينان خاطر غرب نياز دارد. مساله آنقدر براى مردم روسيه روشن است که عليرغم انزجار از بازار و يا حتى از خود يلتسين، در تحليل نهائى راه ديگر و جناح ديگرى را آزمايش نميکنند. آنقدر روشن است که ارتش روسيه را در يک عمليات بيسابقه در درون کشور به کشتار صدها شهروند روسى که شعارهايشان احتمالا سمپاتى بسيار وسيعى در خود ارتش دارد واميدارد.
3
اما اگر کسى دورنماى دمکراسى غربى در روسيه را با ليبراليزه شدن فضاى سياسى روسيه تداعى کرده و امروز با توحش کودتاى يلتسين به سرگيجه افتاده، و اين طيف وسيعى از ليبرال چپها و روشنفکران سفيه بويژه در خارج روسيه را در برميگيرد، تنها بايد توهمات خود را ملامت کند. دمکراسى غربى در بخش اعظم تاريخ خود و هم امروز در اکثر کشورها همين معنى و عملکرد روسى امروزش را دارد. تحمل هر جلوه اى از آزادى هاى مدنى و حقوق بشر توسط طبقه حاکمه در دمکراسى هاى غربى رابطه مستقيم با کسب و کار و سود سرمايه دارد. دنياى دمکراسى غربى، دنياى انتخابات فرمايشى، حکومت سازمانهاى امنيتى و نظامى، رسانه هاى دستگاهى و نوکر و شهروندان منفرد و مستاصل و تحقير شده است. بايد به ترکيه، کره، ژاپن، کل آمريکاى لاتين، اروپاى مرکزى و جنوبى و حتى به خود اروپاى غربى و آمريکا و نتايج سياسى رکود اقتصادى در اين کشورها نگاه کرد. سرمايه دارى در روسيه بايد روى استخوانهاى خرد شده طبقه کارگر اين کشور ساخته شود. کودتاى يلتسين، سنگ بناى تنها مدل واقع بينانه دمکراسى غربى در روسيه را گذاشت و به همين دليل بعنوان يک پيروزى دمکراسى غربى مورد حمايت بيدريغ کل هيات حاکمه و اليت سياسى غرب قرار گرفت. دمکراسى در روسيه بسوى مدل ليبرالى کشورهاى اروپاى غربى سير نميکند، برعکس، با رکود و بحرانى که دنياى غرب را فرا گرفته، چه بسا اين روسيه امروز است که آينده دمکراسى غربى در اروپا را مجسم ميکند.
درباره صلح خاورميانه
٭ اهميت طرح صلح خاورميانه در اين نيست که مساله مردم فلسطين را حل ميکند. طرح کنونى چنين ادعائى ندارد و بطور عينى چيز زيادى به فلسطينى ها نميدهد. مذاکرات مربوط به وضعيت دائمى و تشکيل يک دولت مستقل فلسطينى در کرانه غربى و نوار غزه هم نه بفوريت موقعيت فرودست فلسطينيها در اسرئيل و کل منطقه را محو ميکند و نه پايان اعتراض ملى از موضع ستمکشى فلسطينيها خواهد بود. کشور فلسطين و مساله ملى فلسطين ميتوانند تا مدتها کنار هم وجود داشته باشند.
5
آنچه به اين طرح اهميت ميدهد اينست که مساله ملى فلسطين را به اندازه هاى سياسى واقعى اش کاهش ميدهد و تمام معانى و حساسيت منطقه اى و جهانى اى را که در تقابلهاى اساسى تر، يعنى جنگ سرد و جبهه گيرى اعراب و اسرائيل، به آن تحميل کرده بودند از آن ميتکاند. به اين عنوان مساله ملى تازه ميتواند حل شود، ميتواند فرعى شود و از همه مهم تر براى طبقه کارگر و توده مردم زحمتکش منطقه تحت الشعاع واقعيات سياسى مهم ترى قرار بگيرد. نظير اينکه اسرائيل بدون مساله فلسطين نيز هنوز يک رژيم قومى - نژادى خواهد بود که بايد توسط نيروهاى طبقاتى درونى اش آزاد و دگرگون شود، که دولتهاى کلا مستبد و ارتجاعى عربى و اسلامى نه فقط خويشاوندى اى با توده مردم تحت ستم در منطقه ندارند، بلکه مساله فلسطين و محروميت و ستمى که بر مردم فرودست فلسطين روا ميشود را مدتها به يک دکان سياسى و ابزار حفظ حاکميت خود تبديل کرده بودند، که آزادى و رفاه نه با "دولت خودى" و "رهايى ملى"، بلکه با انقلاب اجتماعى و رهايى انسان از نظام طبقاتى بدست ميايد.
6
حاصل روند جارى چه بسا حل مساله فلسطين نباشد. اما نفس احاله شدن اين مساله به يک مجراى سياسى و به مذاکرات مستقيم خود طرفين درگير، لااقل طبقه کارگر و سوسياليستها در منطقه را از اسارت "مساله فلسطين" خلاص ميکند.
منصور حکمت
اولين بار در مهر ١٣٧٢، اکتبر ١٩٩٣، در شماره ٨ و ٩ انترناسيونال نشريه حزب کمونيست کارگرى ايران منتشر شد.
مجموعه آثار منصور حکمت جلد هشتم صفحات ١٣١ تا ١٣٢
انتشارات حزب کمونيست کارگرى ايران، چاپ اول نوامبر ١٩٩٧ سوئد ISBN 91-630-5761-1
* تنها عنوان مطلب، ستون اول است. سوتيترهاى «انتخابات روسيه» و «صلح خاورميانه» بعدا اضافه شده است تا کار جستجو بر اساس موضوع آسان شود.
m-hekmat.com #0670fa.html
|