Status             Fa   Ar   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  
m-hekmat.com 2002-10-11 اين مطلب هنوز مقابله و تصحيح نشده است.

اين سيد اهل گلاسنوست نيست!


1
يک نکته بسيار جالب توجه در اظهارات ماههاى اخير سران جمهورى اسلامى اذعان کردنهاى جا و بيجا به خطر واقعى سرنگونى حکومت است. بى آنکه کسى چيزى پرسيده باشد، اعلام ميکنند که "ضد انقلاب" و "غرب" و "ايادى بيگانه" بهيچوجه نخواهند توانست نظام را از بين ببرند. رهبر، که گويى منابع خبرى ويژه اى دارد که از نزديک ترين رفقايش هم دريغ ميکند، وعده ميدهد که بزودى توطئه هاى شومى براى از ميان بردن نظام را برملا خواهد کرد. در آخرين و در عين حال دراماتيک ترين موارد اين آيت الکرسى خواندن ها و بخود قوت قلب دادن ها، خامنه اى سران قواى چندگانه را جمع ميکند تا به ياران نگران خود اطمينان خاطر و به رقبا هشدار بدهد که اوضاع "نظام" مانند روزهاى آخر نظام شوروى نيست. حکومت در حال فروپاشى نيست. قبل از هرچيز بخاطر اينکه اين سيد متدين و عزيزى که رئيس دولت و قائد مجلس است "گورباچف ايران" نيست و "نمى خواهد" (يعنى نبايد) باشد.
2
شباهت هايى که خامنه اى به زعم خود ميان اوضاع ايران امروز و شوروى دهسال قبل يافته و سراسيمه بفکر انکار نتايج منطقى آنها افتاده، بسيار کلى و فرمال است. تنها جزء مشترک دو موقعيت شايد اينست که هيات حاکمه اى زير فشار هاى اقتصادى و سياسى از درون دچار تجزيه شده و بخشى از خود حاکمين صحبت از اصلاحات از بالا ميکنند. اما اين مشخصه همه حکومتهاى بحران زده است. مقايسه اين دو وضعيت بيش از آنکه چيزى را روشن کند، گمراه ميکند. اما تصور خام و سطحى اى که خامنه اى از نقش دو سيد در شوروى و ايران و تاثيرات موقعيت و انتخابهاى فردى اينها در روند عينى تاريخى دارد کمک ميکند سوالات تشويش برانگيز جديدى را براى ايشان مطرح کنيم.
3
خامنه اى مشاهده درستى دارد وقتى ميگويد اين سيد اهل گلاسنوست نيست. از هم اکنون روشن است که خاتمى شخصا قايق جمهورى اسلامى را تکان شديدى نميدهد. خاتمى خاموش ترين و آشتى طلب ترين عنصر جبهه دوم خرداد است. تمام علائم حاکى از آن است که خاتمى نيز مانند خامنه اى در جستجوى يک فصل مشترک سياسى با جناح مقابل و تنش زدايى است. همگرايى خاتمى و خامنه اى حتى ميتواند در ماههاى آينده اشکال چشمگيرترى بخود بگيرد. اما بايد پرسيد اين واقعا چه قوت قلبى به خامنه اى و شرکاء ميدهد؟ در مثال شوروى مورد نظر خامنه اى، اگر گورباچف کلا به خط سنتى و برژنفى وقت تسليم ميشد و اعلام ميکرد که ديگر "گورباچف" نيست، امروز اوضاع در شوروى در چه حال ميبود؟ اگر فرضا جبهه دوم خرداد کلا صحنه را براى خامنه اى و شرکاء خالى کند، واقعا چقدر خيال خامنه اى از بابت آينده رژيم اسلامى راحت ميشود؟ مساله تماما به اين گره ميخورد که حکومت چه پاسخى در قبال مسائل اجتماعى و سياسى اى دارد که موجد اين بحران بوده اند. واقعيت اينست که جمهورى اسلامى پاسخى ندارد. خاتمى و جبهه دوم خرداد شروع بحران و مشکلات حکومت اسلامى نبودند. اينها معلول اين بحران بودند. خاتمى و جبهه دوم خرداد يک تلاش کاملا اسلامى و "خودى" براى نجات رژيم اسلامى، و از جمله خود جناب خامنه اى، از ضربات موجى هستند که براى در هم کوبيدن حکومت اسلامى براه افتاده. خاتمى و دوم خرداد در اين روند کاره اى نيستند. اهرمى براى کنترل اوضاع در دست ندارند. مشکل اين حکومت مردم اند، مردمى که رژيم اسلامى را نميخواهند و فهميده اند که ميتوانند از آن خلاص شوند. مشکل اين حکومت اقتصاد است، اقتصادى که از تامين نيازهاى اوليه انسانها عاجز است و بر فقر دائم ميليونها انسان بنا شده. مشکل، نظام سياسى است، نظامى که انسان قرن بيست و يکم را برده و مجرم و صغير و بى حق تعريف ميکند و تحقير ميکند و ميکوبد. ايدئولوژى است، مذهب است، دستگاه فکرى فاسد و جنايتکارانه اى که بشر را گناهکار ميشمارد و سعادت را ممنوع اعلام ميکند. ايدئولوژى اى که علنا به جنگ زن ميرود. مشکل اين نظام، خود اين نظام است. نظامى که جلوى تلاش انسانها براى رفاه و برابرى و آزادى و سعادت فردى و جمعى شان را سد ميکند. مردم حکم به رفتن اين نظام دادند. و خاتمى ها براى نجات نظام پا بميدان گذاشتند. اکنون معلوم شده است که دوم خرداد راه نجاتى براى حکومت اسلامى نيست. مردم ديگر در خيابانند. اگر خامنه اى دنبال قياس تاريخى در روسيه ميگردد، توجه اش را به سال ١٩١٧ جلب ميکنم.

4
منصور حکمت
5
انترناسيونال هفتگى شماره ١١
٢٤ تير ١٣٧٩ - ١٤ ژوئيه ٢٠٠٠


m-hekmat.com #1550fa.html