قطعنامه درباره
استراتژى ما در جنبش کردستان
2
الف - مقدمات:
١- فعاليت ما در کردستان جزئى از فعاليت عمومى حزب کمونيست ايران براى سازماندهى و به ثمر رساندن انقلاب کارگرى و برقرارى حکومت کارگرى در مقياس سراسرى است. از اين لحاظ خط مشى عمومى و الگوها و موازين فعاليت سراسرى و سازماندهى انقلاب کمونيستى در به ميدان کشيدن طبقه کارگر بمثابه نيروى محرکه اصلى و رهبر هر تحول انقلابى در عرصه سياسى، بر فعاليت تشکيلات حزبى ما در کردستان نيز ناظر است.
4
٢- بنابر عوامل گوناگون و از جمله و به ويژه وجود ستم ملى و مقاومت و مبارزه عليه آن در کرستان، وجود سنت مبارزه مسلحانه، و قابليت کمونيستها در تبديل شدن به يک وزنه موثر در صحنه سياسى، اوضاع سياسى پس از انقلاب ٥٧ در کردستان سيرى متفاوت از ساير نقاط ايران داشته است. در کردستان در برابر هجوم ارتجاع بورژوا- اسلامى جنبش مقاومت مسلحانه با حمايت وسيع تودههاى مردم کردستان شکل گرفت. اين جنبش مسلحانه، که در ابتدا به جنبش مقاومت و پس از دورهاى به جنبش انقلابى خلق کرد موسوم شد، از يکسو مانع سلطه بلامنازع ارتجاع بورژوا- اسلامى در کردستان گشت و به تداوم مبارزات اعتراضى دمکراتيک تودهاى امکان و ميدان بيشترى داد و از سوى ديگر به خواست رفع ستم ملى، تحت عنوان خود مختارى، بعنوان وجه مشترک نيروهاى مقاومت عليه جمهورى اسلامى برجستگى بيشترى بخشيد.
5
بدين ترتيب چه از نظر تناسب قواى طبقات و انقلاب و ضد انقلاب و چه از نظر چهارچوب فکرى و سياسى و اشکال مبارزات انقلابى و تودهاى، طبقه کارگر و کمونيسم در کردستان با شرايط ويژه و لاجرم وظايف ويژهاى روبروست که در صدر آن رهبرى جنبش انقلابى در کردستان، و تبديل اين جنبش به عاملى در گسترش و تقويت مبارزه کمونيستى طبقه کارگر قرار دارد.
6
٣- بى ترديد جنبش انقلابى در کردستان ارتباط تنگاتنگى با مبارزات سراسرى در ايران دارد و بويژه در دوره اخير از درون يک انقلاب سراسرى زاده شده است. هر پيشروى در جنبش انقلابى در کردستان و يا هر تحرک در مقياس سراسرى، تاثيرات تقويت کننده متقابلى بر يکديگر خواهند داشت.
7
بعلاوه باتوجه به اينکه کردستان، از نظر اقتصادى و سياسى، يک جزء ارگانيک کل جامعه در ايران را تشکيل ميدهد، وجود يک اختلاف فاز تعيين کننده ميان پيشروى انقلاب در مقياس سراسرى و در کردستان نامحتمل است. پيوند مجدد جنبش انقلابى در کردستان با يک اعتلاى سياسى سراسرى محتملترين و در عين حال مطلوبترين حالت ممکن است. با اين وجود با توجه به ويژگىهاى مبارزه طبقاتى و انقلابى در کردستان و وجود يک جنبش متمايز در محدوده کردستان، حزب کمونيست ايران و سازمان کردستان حزب، کومهله، که خود عامل اساسى در شکلگيرى مقاومت مسلحانه وسيع در برابر جمهورى اسلامى و تداوم آن بوده است، بايد استراتژى خود را براى پيشروى اين جنبش طرح و ارائه نمايد.
8
ب- ارکان استراتژى ما در کردستان
استراتژى ما در کردستان براى ارکان زير متکى است:
10
١- طبقه کارگر و زحمتکشان شهرى و روستايى نيروى محرکه اصلى جنبش انقلابى در کردستان را تشکيل ميدهند. پيشروى و پيروزى اين جنبش مستقيما به درجه رشد جنبش سوسياليستى و مستقل طبقه کارگر، متحد شدن کارگران توسط و از طريق حزب کمونيست خود و اعمال رهبرى اين طبقه در جنبش اعتراضى و انقلابى بستگى دارد.
11
٢- شهرها کانونهاى اصلى اعتراض سياسى و تودهاى و مرکز ثقل جنبش انقلابى را تشکيل ميدهند. تحرک سياسى تودهاى در روستاها تابعى از تحرک سياسى شهرها است، و سرنوشت نهايى جنبش انقلابى در شهرها تعيين ميشود.
12
٣- شرط لازم پيشروى جنبش انقلابى جدايى تودههاى کارگر و زحمتکش از افق، آرمانها و سياستهاى احزاب بورژوايى در کردستان و تقويت کمونيسم در قبال ناسيوناليسم در مقياس اجتماعى است.
13
٤- پيروزى جنبش انقلابى تنها در شرايط وجود اعتلاى سياسى تودهاى در کردستان ميسر خواهد بود. درک تفاوت شرايط انقلابى با شرايط غير انقلابى و وظايف متفاوتى که در هر يک از اين حالات بر دوش کمونيستها و جنبش کارگرى قرار ميگيرد يک پايه اصلى در تبيين استراتژى پرولترى در اين جنبش است.
14
٥- با توجه به تناقضات اقتصادى و سياسى عميق رژيم حاکم، مشقات ناشى از جنگ ايران و عراق و نارضايتى عميق تودههاى مردم در سراسر ايران وقوع بحران سياسى، بىثباتى رژيم و برآمد سياسى يک امکان مادى و واقعى است. در چنين شرايطى، بويژه در کردستان که کمونيسم و کومهله يک نيروى موثر اجتماعى را تشکيل ميدهد، تسريع اعتلاى سياسى از طريق پراتيک هدفمند و سنجيده حزب ما امرى عملى است.
15
٦- تنها يک مبارزه همه جانبه اقتصادى، سياسى و نظامى ميتواند جمهورى اسلامى را در کردستان در منگنه قرار دهد و مقدمات يک برآمد اعتراضى تودهاى و يک تعرض همگانى به موجوديت جمهورى اسلامى در کردستان را فراهم سازد. تلفيق اين اشکال مبارزه در يک سياست هماهنگ اعمال فشار اعتراض عليه رژيم در کردستان محور وظايف کنونى حزب ما در کردستان است.
16
٧- شکل نهايى تفوق جنبش انقلابى ترکيبى از قيام شهرى، بدنبال يک برآمد و اعتراض تودهاى، و پيشروى نيروهاى نظامى گسترش يافته ما، بيرون راندن قواى سرکوبگر حکومت از کردستان و افتادن کنترل امور بدست قيام کنندگان و نيروى مسلح زحمتکشان به رهبرى کومهله خواهد بود.
17
٨- سقوط و در هم پاشيدن نيروها و نهادهاى حکومت مرکزى و عقب نشينى آن پايان کار نيست. پيروزى تنها باقدرتگيرى ارگانهاى قدرت تودهاى در شهر و روستا و سازمانيابى يک ساختمان قدرت در کردستان کامل خواهد شد. اين قدرت نوين فورا مطالبات و برنامههاى انقلابى کارگران را به مورد اجرا درخواهد آورد. شرط لازم تحقق اين امر نه فقط غلبه بر نيروهاى حکومت مرکزى بلکه جلوگيرى از تلاشهاى احزاب بورژوايى در کردستان براى جايگزين کردن نهادهاى قدرت حکومت مرکزى با ارگانهاى فوق مردمى بورژوازى محلى خواهد بود.
18
٩- تضمين نهائى تداوم پيروزى، در هم شکستن قطعى قدرت بورژوازى در سطح سراسرى است. کردستانى که در آن جنبش انقلابى قدرت مرکزى را درهم شکسته باشد براى نگهدارى دستآوردهايش نميتواند به چيزى جز يک انقلاب سراسرى در ايران اتکاء نمايد. پيروزى در کردستان براى ما حلقهاى در تحقق استراتژى سراسرى کارگران در ايران است.
19
ج- خطور کلى مراحل جنبش انقلابى
بخشى از اهداف مرحلهاى که کمونيستها در هر جنبش انقلابى بايد مقدمتا به آن دست يابند در طول سالهاى پس از انقلاب ٥٧ در کردستان متحقق شده است. کومهله بمثابه يک تشکل کمونيستى حمايت اکثريت کارگران مزدى و بخش وسيعى از زحمتکشان در کردستان را داراست و کمابيش به سازمان پيشرو حزبى و رهبر تودههاى کارگران بدل شده است. تبليغات و فعاليت ما آگاهى طبقاتى کارگران به منافع خود را افزايش داده است. به مطالبات دمکراتيک تودهاى مردم شفافيت بخشيده و تصوير بسيار روشنترى از محتوى و اهداف جنبش حاضر را در ميان مردم تثبيت کرده است. مبارزه مسلحانه عليرغم عقب نشينىها و محدوديتهائى که بر آن تحميل شده است، بعنوان يک شکل معتبر مبارزاتى در دوره حاضر و در آينده قابل پيشبينى تثبيت شده و جايگاه محکمى در ممانعت از غلبه مطلق ارتجاع بورژوا- اسلامى در کردستان داشته است. بورژوازى کرد، چه از نظر نفوذ و افق و دورنماى اجتماعى خويش و چه از نظر اقتدار سياسى و عملى و حزبىاش بشدت در برابر آلترناتيو سوسياليستى کارگران و سنت سوسياليستى مبارزه که کومهله نماينده آن در سطح جامعه کردستان است تضعيف شده است و کمونيسم و سنت مبارزه از طريق حزب کمونيست هم اکنون در جريان غلبه بر سنت بورژوا- ناسيوناليستىاى است که مشخصه اصلى مبارزات گذشته توده مردم در کردستان را تشکيل ميداد.
21
با حرکت از دستآوردهاى تاکنونى و بر مبناى ارکانى که فوقا درباره استراتژى ما در کردستان بيان شد پيشبرد سياست دورهاى معينى در دستور ما قرار ميگيرد...
22
بطور کلى در فعاليت حزب در کردستان سه دوره متمايز را ميتوان تعريف کرد. دوره اول دوره قبل از برآمد وسيع تودهاى يا دوره کنونى است. دوره دوم دوره آغاز جنبش اعتراضى تودهاى و آستانه اعتلاى انقلابى است و دوره سوم اعتلاى سياسى و تعرض نهايى است.
23
اين دورهبندى برخصلت و خصوصيات وظايف ما تاثيرات مهمى دارد و در هر يک از اين دورهها وظايف و جهتگيرىهاى ويژهاى در دستور ما قرار ميگيرد.
24
٭ رئوس وظايف ما در دوره کنونى (قبل از برآمد توده اى)
١- تحکيم رابطه کمونيسم و طبقه، سازماندهى و به ميدان کشيدن طبقه کارگر و گسترش اشکال متنوع اعتراض طبقاتى، تبديل کمونيسم به يک نيروى اجتماعى و تبديل سازمان کردستان حزب به تشکل رهبران و فعالين مستقيم جنبش کارگرى.
26
٢- ايجاد تشکلهاى تودهاى کارگران و زحمتکشان به نحوى که قادر به مبارزه و حفظ و گسترش وحدت آنها در متن تناسب قواى موجود باشد.
27
٣- ترکيب اشکال اصلى مبارزه (اقتصادى، سياسى، نظامى) در يک سياست اعمال فشار هماهنگ و چندجانبه بر دولت مرکزى، تبديل کومهله به رهبر حرکات اعتراضى مردم، تبديل رهبران کمونيست به رهبران بانفوذ در مقياس کردستان.
28
٤- حفظ استحکام و قدرت نيروى مسلح کمونيستى، گسترش آن در حد مقدورات اين دوره، حفظ و تقويت استحکام ايدئولوژيک و سياسى اين نيرو.
29
٥- افزايش توان سياسى و نظامى در رابطه با دولت مرکزى و بهبود دائمى تناسب قواى سياسى و نظامى با بورژوازى محلى و احزاب آنها.
30
٦- منزوى کردن سياسى احزاب بورژوازى، تضعيف افق ناسيوناليستى جنبش به نفع افق سوسياليستى و دمکراتيک انقلابى.
31
٧- آماده کردن رهبران تودهاى و آژيتاتورهاى کمونيست براى آموزش و هدايت زحمتکشان در شرايط کنونى و نيز هدايت جنبش وسيع تودهاى در شرايط گسترش جنبش همگانى و اعتلاى انقلابى.
32
٨- گسترش مطالبات و ايدآلهاى کارگرى و دمکراتيک در سطح جامعه و افزايش ظرفيت و آمادگى کارگران براى قرار گرفتن در راس جنبش اعتراضى و حکومت کردن از طريق شوراها در آينده.
33
٭٭ رئوس وظايف ما در آستانه اعتلاى انقلابى
١- گسترش سريع نيروهاى مسلح از طريق ايجاد تشکل هاى نظامى تودهاى وابسته به کومهله.
35
٢- پيشروى نظامى و آزادسازى منطقهاى.
36
٣- سازماندهى اعتراضات وسيع شهرى و تدارک براى قيام شهرى با پشتيبانى نيروى مسلح انقلابى.
37
٤- تشکيل اشکال اوليه سازمانهاى قدرت تودهاى در شهرها و نيز در روستاها.
38
٥- تدارک براى تسليح کارگران و زحمتکشان شهرى.
39
٦- منزوى کردن جريانات بورژوائى سازشکار و ناگزير کردن آنها از دنبالهروى از بخش پيشرو مبارزه انقلابى (خنثى کردن بند و بستها، معاملهها و غيره).
40
٧- شکل دادن به يک رهبرى مردمى قيام (فراتر رفتن رهبرى حزبى از مسئوليت حزبى و تبديل شدن به عناصر قدرت انقلابى تودهاى).
41
٭٭٭ رئوس وظايف ما در دوره اعتلاى سياسى، قيام و ضربه نهائى
١- مضمحل کردن و تاراندن ارتش مرکزى توسط قيام شهرى و پيشروى نظامى نيروى مسلح حزبى و تودهاى، تصرف شهرها.
43
٢- استقرار قدرت شورائى در مناطق و شهرها، جلوگيرى از جايگزيى ارگانهاى قدرت مرکزى با عوامل و نهادهاى ماوراى مردمى بورژوازى محلى.
44
٣- اعلام رسمى مشروعيت حکومت شوراهاى مردمى و تضمين قانونيت آن توسط ميليس مسلح تودهاى.
45
٤- تسليح همگانى و سازماندهى ميليس تودهاى توسط نيروى مسلح کمونيستى. قرار دادن ميليس تحت اتوريته شوراها مردم.
46
٥- اعلام مطالبات و برنامههاى رفاهى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى کارگران از جمله طرح کارگران براى رفع ستم ملى بعنوان قوانين جارى کردستان. به کف گرفتن قواى مجريه، قضائيه و قانونگذارى توسط شوراها.
47
٦- سازماندهى اداره جامعه توسط شوراها و توسط حاکميت شورائى.
48
٧- ...
اين قطعنامه در کنگره ششم کومه له، ارديبهشت ١٣٦٧، به تصويب رسيده است.
به نقل از کمونيست شماره ٤١، تيرماه ١٣٦٧
m-hekmat.com #3080fa.html
|
|