Status             Fa   Ar   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  
m-hekmat.com 2002-10-11 اين مطلب هنوز مقابله و تصحيح نشده است.

جناح هاى حکومت بعد از مجلس ششم

مصاحبه با راديو انترناسيونال ١١ خرداد ١٣٧٩


2
راديو انترناسيونال: شما در مقاله طوفان در راه است به اين اشاره کرده ايد که تشکيل مجلس اسلامى ششم دور جديد و بسيار پر تلاطم ترى در کشمکش جناحهاى حکومت را آغاز ميکند. درحالى که تصور عمومى اين است که با تشکيل مجلس قرار است اوضاع خوب و خوش و آرام پيش برود. چرا به نظر شما اوضاع کشور بعد از اين مساله پر تلاطم تر و کشمکش جناحها شديد تر ميشود؟
3
منصور حکمت: نميدانم چرا ميگوئيد تصور عمومى اين است. به نظر من تصور عمومى ابدا اين نيست. انتظار همه اين است که با افتادن مجلس به دست دوم خرداديها، حال اينها لوايحى بگذرانند، شوراى نگهبان مخالفت کند، رهبر در منگنه قرار بگيرد، قوه قضائيه بهانه بگيرد و اين و آن را دستگير کند. فکر نمى کنم کسى تصورش اين باشد که با تشکيل مجلس اسلامى اکنون يک دوره صلح و صفا شروع ميشود. کاملا بر عکس، از قيافه همه شان پيدا است که دارند خودشان را براى يک دوره ديگر کشمکش حاضر ميکنند. و آن هم در سطح جديدى، چون اين بار مجلس دست يک اردوى ديگرى افتاده.
4
راديو انترناسيونال: بيشتر از اين نظر ميگويم که رسانه ها دارند اين تصوير را ميدهند که بالاخره دوم خرداد در اين پروسه توانست بر جناح راست پيروز شود و حالا که دولت و مجلس هم دست دوم خرداد است ميتوانند اصلاحات را به پيش ببرند.
5
منصور حکمت: واقعيت قضيه اينطور نيست. دوم خرداد و جناح راست نيروهايى واقعى در حکومت هستند. اين تقابل واقعى است. هيچ کدام بسادگى به ديگرى تسليم نميشود. هيچيک اعلام شکست نکرده، نه راست اعلام شکست کرده و نه دوم خردادى ها از وجناتشان بر ميايد که فکر مى کنند قطعا پيروز شده اند. واضح است که خط جبهه جنگ جناحها عوض شده است، ولى جدال سر جايش هست. دوره اى که دوم خردادى ها با صلح و صفا در جمهورى اسلامى قانون بگذرانند به نظر من امکان پذير نيست. به هر حال بايد تکليفشان را با مساله هژمونى جناحى در حکومت و همينطور سياست هايشان در قبال مردم تعيين کنند.
6
راديو انترناسيونال: شما در همين نوشته به اين اشاره کرده ايد که حتما جناح راست تلاش ميکند که با توسل به شوراى نگهبان و قوه قضائيه و ولى فقيه و شوراى تشخيص مصلحت و تمام اين ارگان هائى که در دست دارد، حتما جلوى کار مجلس را بگيرد ولى عملا نمى تواند و اين سياست محتوم به شکست است و بيشتر يک حالت ايذائى پيدا ميکند. چرا چنين نظرى داريد؟
7
منصور حکمت: به خاطر اينکه اين يک مساله حقوقى نيست. ببينيد اينکه روى کاغذ براى مثال مجلس خبرگان ميتواند تصميمات شوراى اسلامى را وتو بکند دليل کافى نيست براى اينکه فکر کنيم مدام و هربار ميتواند اين کار را بکند. سه بار که اين کار را بکند بحث به خيابان کشيده ميشود، بحث به تظاهرات مردم کشيده ميشود. يا اينطور نيست که چون روى کاغذ قوه قضائيه مى تواند افراد را به محاکمه بکشاند، لاجرم ميتواند ٢٠٠ نماينده دوم خردادى را يکى يکى دستگير کند. يا شوراى نگهبان ميتواند همه چيز را وتو کند يا ولى فقيه ميتواند همه چيز را رد کند. مجلس خبرگان يا ولى فقيه و غيره دستشان کاملا باز نيست که از اين اختيارات فرمال و حقوقى شان مدام استفاده بکنند. پاى مردم وسط کشيده ميشود و دخالت مردم بقاء کل حکومت را تهديد ميکند. بنظر من مجلس شوراى اسلامى بهرحال يک سنگر واقعى جناح راست در جدال درون حکومت بود و الان هم که دست جناح دوم خرداد افتاده يک سنگر واقعى اينها است. اين آخر جنگ نيست ولى در اين نبرد مشخص، دوم خرداديها يک تريبون را از دست آنها درآورده اند و حتما از آن استفاده ميکنند. در اين شک نيست که طرف مقابل سعى ميکند مانع از اين بشود که دوم خرداديها به شکلى که ميخواهند از مجلس اسلامى براى قانون گذراندن استفاده کنند. ولى دخالت حقوقى شوراى نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت و خامنه اى در اين روند حدى دارد و در نتيجه راستها بنظر من در محافل خودشان بى تاب ميشوند. هيچکدام، نه راستها و نه دوم خرداديها جريانات يکپارچه حزبى نيستند، مجموعه اى از محافل و شبکه ها هستند، در نتيجه امکان اين هست که بخشهائى از جناح راست مايوس بشوند و روشهاى افراطى تر و ماجراجويانه ترى در پيش بگيرند. يا کل راست فکر کند که بيشتر از اين نميتواند عقب نشينى کند و بايد ضربه اى بزند. و در نتيجه ممکن است دوم خرداديها با عکس العمل بيرون پارلمانى و غير حقوقى راست مواجه شوند.
8
راديو انترناسيونال: آيا بنظر شما کناره گيرى رفسنجانى بخشى ازِ اين استيصال راست بود يا يک تصميم شخصى؟
9
منصور حکمت: بنظر من دوم خرداديها در واقع با کاناليزه کردن نيروى مردم که از کل حکومت بيزار هستند نگذاشتند رفسنجانى در درجه اول بتواند رئيس مجلس بشود. و وقتى رياست مجلس منتفى شد، آمدن رفسنجانى در مجلس بعنوان يک نماينده ساده و نشستن ته سالن براى خود رفسنجانى و کل جناح راست ديگر آنقدر موضوعيت نداشت. در نتيجه از روزى که رفسنجانى با اين طرح که بعنوان رئيس مجلس سعى کند توازنى بين دو خرداديها و جناح راست برقرار کند و بخصوص جلوى تعرض دوم خردادى ها را سد کند، کانديد مجلس شد، واضح بود که دوم خرداديها به تکاپو مى افتند تا مانع اين طرح بشوند. فکر ميکنم دوم خردادى ها ابتدا توافق کرده بودند که رفسنجانى را از صندوق در بياورند، ولى سى ام کردن او بخشى از تلاش بعدى آنها بود که نگذارند مشروعيت سياسى رئيس شدن در مجلس را داشته باشد. خودشان گاوبندى کرده بودند. اگر ميخواستند ميتوانستند از ابتدا پانزدهم اعلامش کنند. ولى اسمش را نفر سى ام (آنهم با گذاشتن يک علامت سوال بالاى آن) درآوردند براى اينکه نتواند رئيس مجلس بشود. و وقتى اينطور شد ديگر کارهاى بعدى شوراى نگهبان افتادن در تله دوم خرداديها بود (اينکه رفتند و با هزار بدبختى طرف را بيستم اعلام کردند بيشتر توجه مردم را به اين مساله جلب کرد و مايه دردسرشان شد تا اينکه واقعا کمکى به رفسنجانى يا راست بکند). رفسنجانى ممکن است شخصا فکر کرده باشد که حوصله کشمکش بعدى سر اعتبارنامه و غيره در مجلس و شنيدن شعار مرگ بر اکبرشاه در خيابان را ندارد، ولى در مجموع سياست راست براى اينکه لااقل از کانال رياست رفسنجانى يک درجه در مجلس بر دوم خرداديها کنترل بيشترى داشته باشند، توسط دوم خرداديها خنثى شد.
10
راديو انترناسيونال: فکر ميکنيد انتخاب کروبى به جناح دوم خرداد تحميل شده؟
11
منصور حکمت: من فکر نميکنم به جناح دوم خرداد بطور کلى تحميل شده باشد. چون دوم خرداد هم يک حزب منسجم نيست، يک طيف است. اينها قانون بازى شان اين است از آنجا که نه دوم خرداد نه راست، نميخواهد ديگرى را حذف کند، از آنجا که هر کدام فهميده اند حذف ناگهانى ديگرى معنى اش انقلاب مردم است، کش دادن اين پروسه بدرد هر دو شان ميخورد. در نتيجه به نظر من دوم خرداديها اگر ميخواستند در اين مقطع يک قدم ديگر به جلو بردارند ممکن بود فضا متشنج بشود و اين تشنج را دوست ندارند. اينها دخالت مردم را دوست ندارند. ميخواهند يک پيشروى پلکانى گام به گام در مقابل راست بکنند بطوريکه آب از آب تکان نخورد، مردم پادگان خلع سلاح نکنند، سپاه پاسداران دست نخورد، تظاهرات خيابانى نشود، اعتصاب نشود. براى اينکه مردم اين کار را نکنند اينها بايد دوباره قوانين جديد بازى را تعريف کنند که بتوانند چهارماه هم در زمين جديد بازى کنند. انتخاب کروبى به نظر من نشاندهنده خصلت اين جدال است. دو طرف يک مرحله دعوا ميکنند بعد مى نشينند کشته هاشان را ميشمارند، مقررات بازى را از نو تعريف ميکنند، دوباره دعوا ميکنند. هيچکدام از دو طرف قصد ندارد ديگرى را ناگهان حذف کند. هرکدامشان ميخواهد اينقدر آسه برود و آسه بيايد و قدم به قدم حرکت کند که مردم فرصت دخالت پيدا نکنند و فکر نکنند شيرازه امور گسيخته و ميتوانند حرکت انقلابى بکنند. ميخواهند کنترل اوضاع دستشان باشد.
12
راديو انترناسيونال: مساله اين است که اين پروسه به کجا ميخواهد بيانجامد؟ شما در مقاله تان اشاره کرده ايد که ايران تنها کشورى است که دولتش، قوه مجريه اش، به خودش اپوزيسيون ميگويد! حالا اشاره کرديد که قوه مقننه هم به اپوزيسيون پيوسته! مردم بالاخره الان که مجلس دست اينها افتاده منتظر نتايجى هستند.
13
منصور حکمت: بنظر من دوم خرداديها ميخواهند پلکانى پيشروى کنند، راستها هم ميخواهند قدم به قدم مقاومت کنند. تا شايد بتوانند فرمول جديدى پيدا کنند. منتهى پلکان هم بالاخره به يک جائى ختم ميشود. اينطور نيست که با پلکان ميتوان تا عرش اعلا رفت. در نتيجه آخر اين پلکان معلوم است. بنظر من اين مانورها ديگر جائى تمام ميشود، همزمان با اين مانورها و کشمکشهاى دو جناح، مردم مدام دارند بيدارتر و متشکل تر و پر تحرک تر ميشوند. در نتيجه توازن قوا، و فشار مردم از بيرون و جدال دو جناح در حکومت بالاخره به جايى ميرسد که جدال دو جناح ديگر فرعى ميشود و نبرد مردم با کل حکومت داستان اصلى ايران ميشود. که الان داريم به آن مقطع نزديک ميشويم. در ماجراى بعد از برلين ديديم که چطور دو جناح حمله شان را به مردم و کمونيسم و حزب کمونيست کارگرى شدت دادند. همانطور که گفتيد قوه مقننه بعلاوه مجريه بعلاوه زندانها بعلاوه بانک مرکزى بعلاوه کسانى که بودجه کشور را کنترل و خرج ميکنند را نميتوان اپوزيسيون نام گذاشت.. اينها اپوزيسيون نيستند. دوم خرداد بخشى از حکومت است و دفاع اِز دوم خرداد دفاع از حکومت است، همانطور که راستها هم بخشى از حکومت اند و دفاع از آنها دفاع از حکومت است. در نتيجه داريم راجع به دو جناح حکومت حرف ميزنيم که با توجه به فشار اساسى مردم عليه کليت شان، تلاش ميکننند بيشتر به عمر خودشان اضافه کنند به اين اميد که شايد بعدا فرجى حاصل شود. بنظر من دوم خردادى ها هم ميدانند که اگر بنا باشد سپاه پاسداران خلع سلاح شود، و اگر بنا باشد محاکمات جنايتکاران اين بيست سال شروع شود، چيزى از خود اينها هم باقى نميماند. اينها هيچ منفعتى در اين ندارند که سران جمهورى اسلامى پاى ميز محاکمه بيايند يا اختناق برداشته شود يا آزادى احزاب و تشکيلات و مطبوعات برقرار بشود. وگرنه همين الان اينهمه آدم در زندانها بجرم دفاع از خود اينها دستگير شده اند، چرا يکى دهانش را باز نميکند، چرا فى المثل خود رئيس جمهور اسلامى نميگويد که با زندانى شدن اينها مخالف است. همين. کافى است خاتمى بگويد با زندانى شدن کسانى که در کنفرانس برلين شرکت کردند مخالف است تا قوه قضائيه نتواند بيشتر از اين نگهشان دارد. عملا تناسب قوا اينطور هست. ولى اينها هيچ نفعى در اين ندارند که قوه قضائيه را بر سر اين مسائل تحت فشار بگذارند چون بحث آزادى زندانيان سياسى سر زبان مردم مى افتد و غيره. در نتيجه ما با تلاشى از طرف دولت، حکومت، براى کند کردن اين روند روبروئيم. ولى بالاخره روند کند هم بايد به ايستگاه بعدى برسد. اين ايستگاه بعدى بطور جبرى مبارزه وسيع و علنى مردم عليه کل اينها خواهد بود.
14
راديو انترناسيونال: ولى بخشى از مردم و بعضى از احزاب و جرياناتى که به خودشان اپوزيسيون ميگويند دارند از دوم خرداد دفاع ميکنند چون فکر ميکنند که اين راحت ترين راه رسيدن به آن اصلاحاتى است که مردم ميخواهند. اين مثلا کم دردترين يا کم خشونت بار ترين راه است. بنظر شما آيا واقعا اين راهى که اينها فکر ميکنند به آن نتيجه ميرسد؟
15
منصور حکمت: بنظر من بحث روش نيست، بحث راه نيست، دو جاى مختلف ميخواهيم برويم. مردم ميخواهند به جائى بروند و دوم خردادى هاى درون و بيرون حکومت ميخواهند به جاى ديگرى بروند. اينطور نيست که اين کم مشقت ترين راه براى رسيدن به همان مقصدى است که همه مان ميخواهيم. اينطور نيست، به مقصدهاى مختلفى ميخواهيم برسيم. اين راهى است که قرار است اين جماعات را به مقصد خودشان برساند. راهى که ما و مردم را قرار است به مقصد برساند چيز ديگرى است. اين احزاب و گروههايى که طرفدار دوم خردادند از سقوط جمهورى اسلامى بيشتر نگران و ناخوشنودند تا از بقاء آن. اميدوارند بتواند اصلاح بشود بدون اينکه تلاطم بشود، بتواند اصلاح شود بدون اينکه اوضاع دست مردم بيفتد، بتواند اصلاح و تعديل بشود بدون اينکه خواستهاى راديکال مردم متحقق بشود، بدون اينکه زنان واقعا بتوانند صددرصد موقعيت اجتماعى برابر را پيدا کنند. چون خود اينها بخش عقب مانده جامعه اند، متحجرند. اينطور نيست که دوم خرداديها يک نيروى پيشرو در جامعه هستند و مثلا اگر تمام اختيارات در دست دوم خرداديها باشد ايران شبيه فرانسه ميشود. اينها مذهبيونى هستند که دوست ندارند مردم زيادى تحريک بشوند. ميخواهند اسلام را اندکى پشت پرده ببرند، ميخواهند يک درجه گشايش ايجاد کنند بين "خودى" هايشان. ميخواهند عده بيشترى را بياورند داخل خوديها (براى مثال نهضت آِزادى و غيره را). ولى مثلا به سازمان هاى زنان در کشور هيچوقت قرار نيست آزادى فعاليت بدهند، به حزب کمونيست کارگرى قرار نيست آزادى فعاليت بدهند، قرار نيست در کردستان به آراى مردم مراجعه کنند، قرار نيست به اتحاديه هاى کارگرى آزادى فعاليت بدهند. الان قوه مقننه و مجريه دست خودشان است، چرا همين فردا اين کارها را نميکنند؟ دفاع از دوم خرداد دفاع از يک روش متفاوت براى همان هدف مشترک نيست. بلکه جستجوى يک هدف متفاوت است. و ما بعنوان يک حزب سياسى در مقابل اينها هستيم. فکر ميکنم اکثريت عظيم مردم ممکن است به خاتمى بعنوان ابزارى براى اينکه جمهورى اسلامى تضعيف بشود، سست تر بشود و بشود بر آن پيروز شد نگاه کنند، ولى در اين شک ندارم که اکثريت عظيم مردم به يک دنياى بعد از جمهورى اسلامى دارند فکر ميکنند. در صورتيکه دوم خرداديهاى بيرون حکومت به نشستن سر سفره جمهورى اسلامى دارند فکر ميکنند. ميخواهند سفره پهن تر پهن شود اينها هم سرش بنشينند. حالا اکثريت و حزب توده و نهضت آزادى و مجاهدين انقلاب اسلامى غيره هم شريک حکومت شده اند، که البته قبلا هم همه شان شريک حکومت بوده اند، ميخواهند اوضاع را به دوره قبل از برگشتن خمينى از قم و دوره صدارت مهدى بازرگان، وقتى جنبش اسلامى خودش را وسيعتر تعريف ميکرد، وقتى نهضت آزادى نه فقط در مجلس بلکه در دولت بود، وقتى که همين ابراهيم يزدى وزير امور خارجه بود، يک آدم مکلا نخست وزير بود. ميخواهند به آن اوضاع برش گردانند. درک نميکنند که دنيا عوض شده و مردم قرار نيست به دوره مهدى بازرگان برگردند. مردم اصلا رژيم اسلامى نميخواهند.
16
راديو انترناسيونال: برميگردم به همين مقاله طوفان در راه است در انترناسيونال هفتگى. آنجا شما گفته ايد که در دوره آتى جدال جناحها، جناح راست ميرود تعريف جديدى از خودش بدهد و يک آرايش جديد بخودش بدهد منظورتان از اين چيست؟
17
منصور حکمت: بنظر من چند چيز تغيير کرده اولا خامنه اى موقعيتش اندکى تغيير کرده. خامنه اى متوجه شده که قضيه "دو بال" دارد و هرچند که سمپاتى اش بيشتر به آن بال سنت گرا و محافظه کار و راست حکومت است، متوجه شده که حذف دوم خرداديها و قلع و قمع علنى و وسيع آنها ميتواند نتايج وخيمى براى کل حکومت داشته باشد، چون مردم ديگر بدون توهم به هيچ بخش حکومت و بدون هيچ انتظارى از هيچ گوشه حکومت ميريزند روى سر همه شان و له و لورده شان ميکنند. در نتيجه خامنه اى به درجه اى دارد موضع محتاطانه ترى ميگيرد و موضعش را به روشى که احتمالا خمينى در سالهاى اول حکومت اسلامى داشت، شبيه تر ميکند. يعنى سعى ميکند جناحها را با هم به سازش بکشاند، راه حلهاى مشترکى از بين شان پيدا کند، سعى کند سکوت را رعايت کنند، سعى کند تشنج نکنند، با علم به اينکه خودش طرفدار اين است که محافظه کارى و قشرى گرى اسلامى دست بالا داشته باشد. دوم اينکه بخشهائى از راستها و همين تروريست هائى که شبها ميروند سر ميبرند و آدم ميکشند جناحى از خود حکومت اند، سرانشان در مجلس اند، در ارگانهاى مختلف حکومتى اند، به رهبر بند هستند. ولى اکنون يک عده شان حوصله شان سر ميرود. زيرا پيشروى قدم به قدم دوم خرداديها در محافل آدمکشهاى تروريست جنبش اسلامى باعث نگرانى و خشم زيادى ميشود. من فکر ميکنم محافلى از جناح راست خرج خودشان را از بستر اصلى راست سنتى جدا ميکنند و تصميم به اقدامات افراطى ميگيرند. که خود اين امر نتيجتا خامنه اى و پيکره اصلى راست در مجلس و در شالوده حکومتى را در آمپاس قرار ميدهد که با اين جناحهاى افراطى اسلامى که قصد ترور و ارعاب جناح دوم خرداد را خواهند داشت، چکار کند. اينها باعث ميشود که در درون راست کشمکش بالا بگيرد. بنظر من راست از درون دچار تغيير شکل ميشود. جهت عمومى اش اين است. در حاليکه بستر اصلى راست تاکنونى به سمت تلاش براى کنترل دوم خرداد گام برميدارد، با اين اميد که در ماههاى آتى درجه اى همزيستى با آن پيدا کند، بخشهائى از راست مسلح مخفى تروريست پيدا ميشوند که سعى ميکنند کاسه و کوزه اينها را بهم بريزند و حتى جلوى چنين توافقاتى را بگيرند و رهبران راست و خود خامنه اى را هم در مقابل عمل انجام شده قرار بدهند. در نتيجه در خود راست يک دعوا است که بايد ديد نتيجه اش چه ميشود. اين نهايتا پروسه اضمحلال راست است.
18
راديو انترناسيونال: بعنوان سوال آخر ميخواستم بدانم با اين حساب که شما ميگوئيد خامنه اى هم فهميده که دو جناح دو بال رژيمند و به هر دو تايشان نياز است آيا هيچوقت به پاى کودتاى نظامى نميرود؟
19
منصور حکمت: بنظر من چرا. کودتاى نظامى هيچوقت منتفى نيست. زيرا وقتى به مرگ بگيرندشان اين کارى است که خواهند کرد. يعنى بالاخره يک روزى امکان دارد بلبشو اينقدر وسيع باشد و کنترل اوضاع چنان از دست رفته باشد که تنها اميدشان اين باشد که سپاه پاسداران با "تائيد رهبر" به خيابان بيايد و مخالفان خودى و غير خودى را بگيرد. منتهى مشکل کودتا در حکومت اسلامى اين است که با کودتا خودشان دارند به مردم ميگويند که جنگ شروع شد و قانون از اين ببعد قانون جنگ است. مردم آنوقت ضد کودتا خواهد کرد و ديگر برنميگردند يک تکه از حکومت پيشين را به قدرت برسانند. اگر راست کودتا کند تا دوم خرداد را از صحنه بيرون بياندازد مردم ضدکودتا ميکنند و راست را شکست ميدهند، منتهى اين ضدکودتا دوم خرداد را سر کار نمياورد. يک نيروى کاملا بيرون از حکومت را بقدرت ميرساند. يعنى پروسه ضدکودتا عليه کودتاى راست ميتواند چاشنى انقلاب آتى ايران باشد، چاشنى يک انقلاب مردمى باشد. در نتيجه راست خيلى بايد پشتش به ديوار باشد که با همه اين اوصاف کودتا را تنها راه مقابل خود ببيند. کودتا منتفى نيست ولى بنظر من تمام تلاششان اين است که نکنند. دو دفعه اينها رجز خواندند که کودتا ميکنيم هر دو دفعه دوم خرداديها بخصوص مجاهدين انقلاب اسلامى به آنها گفتند اين کارهاى احمقانه را بگذاريد کنار به ضرر همه مان تمام ميشود. بنظر من کودتا يکى از مراحل آخر در روند سرنگونى جمهورى اسلامى است. يادتان هست که وقتى که محافظه کاران ارتش شوروى عليه گورباچف کودتا کردند و او را دو روز در ويلائى نگه داشتند، کودتايشان خثنى شد ولى گورباچف نماند. گورباچف رفت و يلتسين آمد. اينجا هم همينطور ميشود. مردم ضدکودتا ميکنند، بطور قطع ضد کودتاى مردم پيروز ميشود و بسرعت هم پيروز ميشود و بعد ديگر جناح راست و جناح دوم خرداد هر دو از ميدان بدر ميشوند و نيروهاى ديگرى سر کار ميايند.

20
به نقل از انترناسيونال هفتگى شماره ٥
١٣ خرداد ١٣٧٩ - ٢ ژوئن ٢٠٠٠


m-hekmat.com #1940fa.html