Status             Fa   Ar   Tu   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  
Audio   گوش کنيد

جنبش دانشجویی

نوک کوه یخ اعتراض توده ای


آذر ماجدى: وقایع خرم آباد به یک تنش جدی میان دوجناح دامن زد و الان با انتشار گزارش بازرسی کل کشور که نهادی است تحت مسئولیت قوه قضاییه و جناح راست، دوم خرداد بسیار برآشفته است و به گزارش اعتراض کرده است. مجلس و دولت هر یک در جریان تهیه گزارش مستقل خودشان از این وقایع هستند. بنظر شما بعد از انتشار این گزارش و با حمله جدید  جناح راست به دوم خرداد، آیا باید منتظر بگیر و ببندهای جدیدی باشیم؟

منصور حکمت: قبل از هر چیز باید گفت ماجرای خرم آباد به یک معنی یک نعمت آسمانی برای جریان دوم خرداد بود. بعد از ماجرای لایحه مطبوعات و آن عقب نشینی مفتضحانه ای که جلوی راست کردند، خرم آباد بنظر من دوم خردادی ها را در یک موضع طلبکارقرار داده است. برای اینکه یک جلسه گرفتند و انثار حزب الله و دارو دسته راست هجوم بردند و ماجرای سرکوب های قدیمی را شروع کردند. منتهی اینکه آیا خواهند زد؟ راست ها همیشه دارند دو خرداد را تهدید می کنند. ده نمکی گفته بزودی می بریمتان در اوین و در سینه دیوار می گذاریمتان. جنتی تهدید شان کرده است. بنظر من تهدید دو خردادی ها به سرکوب جزو همیشگی اتفاقات یک سال اخیر بوده است. اما اینکه آیا عملا دست به این کار بزنند، بحث دیگری است.

آذر ماجدی: شما به صحبت های جنتی اشاره کردید. جنتی در نماز جمعه به "رافت اسلامی" علی اشاره کرده و تهدید کرده که ببینید با براندازها چه کرده است. و بعد خواسته که قوه قضاییه با اینها و با این مسئله مثل قضیه دانشگاه، به قول او "آشوب دانشگاه" و قتل های زنجیره ای برخورد نکند. ضمنا به مصاحبه مشاور گورباچوف اشاره کرده، گفته ای با این مضمون که ما تمام گذشته را سیاه جلوه دادیم و خودمان هم افتادیم. و در واقع دارد هشدار میدهد مواظب باشید که اینکار را نکنید. آیا این صحبت ها را باید بعنوان تهدیدی به دو خرداد فهمید؟

منصور حکمت: هر واقعه جدیدی از نو چیزجدیدی را تعریف نمی کند. واقعیت اش این است که  الان دو خردادی ها و راست ها در یک کشمکش علنی و باز رو به خشونتی قرار گرفته اند، بعد از انتخابات مجلس اول و ارائه لایحه مطبوعات و لغو آن دستور در مجلس از سوی خامنه ای و حالا قضیه خرم آباد. بنظر من ما هر روز از این وقایع خواهیم داشت. جالب اینکه یک اتفاق مثل حکم خامنه ای نمی تواند خودش را مدت دو هفته در صدر جدول توجه مردم نگه دارد، فوری یک چیز دیگر پیش می آید. بعد از خرم آباد هم چیز دیگری پیش خواهد آمد. در نتیجه این سیر وضعی است که این دو جناح حکومت دارند و هر دویشان هم جناح های مختلف دارند. و اگر کسی بخواهد بفهمد کی چیکار می کند، از روی اینکه ده نمکی اینرا گفت جنتی آنرا گفت، فلان عضو تحکیم وحدت این را گفت کاملا نمی شود فهمید روند چیست. چون هر دو طرف جناح های افراطی و کم تر افراطی دارند. هر دو طرف جناح هایی دارند که طرفدار وحدت اند، هر دو طرف جناح هایی دارند که طرفداریک نوع سازش اند. در نتیجه از خود این اظهارات به تنهایی نمی شود روند را فهمید. ولی روند عمومی که اگر کمی از ارتفاع نگاه کنید محسوس است، اینست که دعواهای اینها دیگر حتی قابل سازش و به آشتی کشیدن نیست. بازتر و علنی تر است.
کشور بخاطر دخالت مردم تبدیل به یک تعارض بزرگ با حکومت میشود و این باعث میشود که جناح های حکومت هم در زیر سایه این بحث ها به جان هم بیافتند. یک پدیده مهم در مسئله خرم آباد دخالت وسیع ابتدا به ساکن و آگاهانه مردم  برای زدن راست ها و اوباش راست است. و این چیزی است که  دو طرف نمی خواهد اسمی از آن ببرد. منتهی این ادامه خواهد داشت. در نتیجه واضح است که این کشمکش ها وجود دارد و اظهارات تند علیه هم وجود دارد. و آنچه که این اواخر بنظر من محسوس است اینست که جناح راستی ها صحبت زدن و کشتن را علنی تر می کنند، ولی اگر دست به آن بزنند بنظر من اوضاع بشدت متحول میشود.

آذر ماجدی : آیا شما فکر نمی کنید که چاپ این گزارش درست چند روز قبل ازاول مهر که دانشگاه ها و مراکز آموزشی باز میشوند یک تهدید است و یا دارند هشدار میدهند که جلوی هر نوع حرکتی در دانشگاه ها را میگیرند؟ آیا این مساله تهدیدی علیه آن پدیده ای که جنبش دانشجویی اسم گرفته، نیست؟

منصور حکمت: من فکر می کنم در حال حاضر حرکت هایی که در دانشگاه انجام میگیرد جدی ترین اتفاقی است که هر روزه حکومت را تهدید میکند. جاری ترین و زنده ترین مسئله ای است که در کشور وجود دارد. و در نتیجه ترس از دانشگاه و ترس از دانشجویان یک واقعیت است. بعلاوه الان در جنبش دانشجویی و در صفوف دانشجویان، (این پدیده ای که با کمی مسامحه به آن میگویند جنبش دانشجویی، چون خیلی از مردم در آن درگیرند) عبور از خاتمی محسوس است. خنثی شدن نفوذ خاتمی روی اعتراضات دانشجویی و خنثی شدن نفوذ دوم خردادی ها روی اعتراضات دانشجویی را دارند مشاهده میکنند. بنابراین انتظار میرود که امسال اعتراضات دانشجویی علیه حکومت و اعتراضاتی که دانشگاه مرکز اش است، اعم از اینکه دانشجویی باشد یا نه، شدیدتر و تند تر شود،  حتما از این مساله  ترس دارند.
اما واقعه خرم آباد واقعه ای است برای خودش. بنظر من اینها در گزارش شان خواستند دست پیش بگیرند. اتفاقی که افتاده از نظر مقررات بازی داخلی خودشان بسیار اتفاق چشمگیر و زمختی است. یک عده رفته اند یک جا یک گرد همایی بگذارند، کلا آن شهر را جناح راست قرق کرده و زده و بعد مردم آمدند و جناح راست را زدند. این اتفاق خیلی مهم است. در رابطه با این واقعه و اینکه عاقبت چه میشود، اینها مسئله دارند. دادن چنین  احکام تندی علیه تحکیم وحدت و علیه دوم خردادی ها توسط قوه قضاییه و هیئت بازرسی آن  طبیعی است. و اینکه مجلس هم برود و احکامی مقابل آنها بگذارد این هم  طبیعی است. اما تصور نمی کنم به صرف اینکه بازرسی کشور چیزی گفته و یا بصرف اینکه قوه قضاییه چیزی گفته دوم خرداد در بحث خرم آباد دست را باخته باشد و کارش به زندان بکشد. باید دید تناسب قوای وسیع تر اینها باهم چیست.

آذر ماجدی : شما به چند مسئله اشاره کردید که دوست داشتم در مورد اینها ازتان سوال کنم. یکیش مسئله جنبش دانشجویی است. خود جمهوری اسلامی به آن اشاره میکند. جنتی در خطبه نماز جمعه گفته دشمن سعی میکند از طرف دانشجویان به ما حمله بکند. نقش جنبش دانشجویی را شما در جنبش اعتراضی مردم علیه جمهوری  اسلامی چگونه می بینید؟

منصور حکمت: فکر می کنم در کشورهای عقب مانده و در بسیاری از کشورها روشنفکرها، دانشجویان و اقشاری که در شرایط عادی از موقعیت بالایی در جامعه برخوردارند در شرایط تحرک سیاسی فعال می شوند. برای اینکه حس می کنند ضربه خوردنشان سخت تر است. اگر کشاورزان یک جایی اعتراض بکنند و یا کارگران کارخانه ها اعتراض بکنند، سپاه را می فرستند و کشته به جای می گذارند. اما دانشجو در فرهنگ ملی چشم و چراغ مردم است و قرار است بعدا جامعه را بچرخاند. در نتیجه همیشه در این کشورها اعتراض دانشجویی شروع تحولات ضد استبدادی و سیاسی است.
سریعتر از اقشار دیگر به شهامت سیاسی دست پیدا میکنند، چون فکر می کنند زدن و کشتن دانشجو از اقشار محروم مردم کار دشوارتری است. بنابراین دانشجویان همیشه فعال ترند، بخصوص که از نظر سیاسی مسائل را بیشتر تعقیب می کنند. احتمالا امکانات فکری و امکانات مادی شان بیشتر اجازه میدهد که حرکت های اعتراضی بکنند. در  جنبش کارگری حرکت اعتراضی بشدت به وضع معاش کارگران گره خورده است. چهار روز دراعتصاب باشند، حقوق نگیرند دچار فشار می شوند. ولی دانشجو برای اعتراض دست بازتری دارد. در نتیجه دانشگاه مرکز اعتراض قرار می گیرد و دانشجویان می شوند آن قشری که از پله های اولی اعتراضی عبور میکنند  و دریچه را باز می کنند تا همه مردم هجوم بیاورند به حکومت.
این اتقاقی است که در ایران دارد می افتد. اینکه دانشجویان با دفتر تحکیم وحدت یا با جریان طبرزدی و یا با بخش های دیگر تداعی شوند در این لحظه اصلا مایه تعجب نیست، برای اینکه جامعه در نقطه شروع از امکاناتی که وجود دارد استفاده می کند. توده وسیع دانشجو معترض بنظر من کوچکترین علاقه ای نه به خاتمی دارد، نه به خامنه ای و نه به جناح های مختلف دو خرداد. بنظر من دنباله اعتراضات دانشجویی را ما بصورت شکل گیری مجدد سازمان های دانشجویی کمونیست خواهیم دید. سازمان های دانشجویی که مثل بخش اعظم سازمان های دانشجویی جهان عمیقا چپ گرا اند. فکر می کنم این مقدمات اعتراض تحت شرایط  استبدادی است. تحت حکومت استبدادی اعتراضات دانشجویی درقالب ها و ظرف های مجاز شروع میشود ولی آنجا باقی نمی ماند. فکر می کنم آخر سال تحصیلی امسال ممکن است در حرکت های دانشجویی دانشجویان کمونیست دست بالا را داشته باشند.

آذر ماجدی: شما راجع به جنبش دانشجویی در کشور های با شرایط مشابه ایران صحبت کردید. ولی ایران یک ویژگی خاص دارد. در ایران جوانان بطور عموم چه دانشجو و چه دانش آموز، چه کارگر و چه بیکار در این جنبش اعتراضی بشدت فعال اند و خواست های بسیار مشخص و صریحی را بیان می کنند. رابطه جنبش جوانان بطور کلی (اگر بشود این چنین خطابش کرد) با جنبش دانشجویی را چگونه می بینید و یا نقش جنبش جوانان در جنبش اعتراضی چیست؟

منصور حکمت: فکر می کنم مقوله جوانان در ایران دارد چهارچوب کلی سرنوشت جمهوری اسلامی را تعیین می کند.  ببینید این یک حکومتی است که بیست و چند سال پیش سر کار آمد. یک حکومت استبدادی مذهبی و ارتجاعی است و روی خون و روی بی حقوقی انسان ها بنا شده است. حکومتی است فوق العاده وا پس گرا و ضد حتی آسایش و خوشبختی انسان ها، ضد شادی انسان ها. حالا سال ۲۰۰۱ را بیاورید. در سال ۲۰۰۱ جوانان های ۱۸، ۱۹، ۲۰ ساله دارند می بینند در دنیا دارد چه اتفاقی می افتد، با هم تماس دارند. این  دنیای ماهواره هاست ، دنیای شبکه اینترنت، دنیای انفجار عظیم اطلاعات و ارتباطاتی است که در سالهای اخیر اتفاق افتاده است. در یک چنین دنیایی حفظ یک حکومت اسلامی در یک کشور۷۰ - ۶۰ میلیونی که همیشه فرهنگ رو به غرب داشته، از نظر فکری و فرهنگی  در بخش اعظم تاریخ اش جامعه بازی بوده، غیر ممکن است.
جمهوری اسلامی را تحویل نسلی بدهید که به قرن ۲۱  چشم باز می کند، از او بپرسید که اینرا می خواهی میگوید نه نمی خواهم. چرا باید در شرایطی که جوان فرانسوی، جوان ایتالیایی، جوان انگلیسی، جوان امریکایی دارد یک دنیای دیگری را تجربه می کند، جوان ایرانی در این لحظه از تاریخ بشریت و  تمدن بشر مشغول این باشد که آیا باید گردن مردم را بزنند؟ سنگسار بکنند؟ اجازه دارد موزیک گوش بدهد؟ اجازه دارد با جنس مخالف معاشرت بکند؟ آیا حقوق برابری باهم دارند بخاطر جنیسیتشان یا نه؟ آیا می تواند عقاید داشته باشد و یا روزنامه بخواند یا سفر بکند یا هر چه؟ اینها در جهان امروزحقوق پیش و پا افتاده است. درست است که خیلی جا ها نقض میشود ولی آنجاهایی که نقض می شود به آن میگوییم دیکتاتوری ارتجاعی و مردم جهان می دانند که آن را باید عوض کرد. در نتیجه صورت مسئله جمهوری اسلامی اصلا این است که بدرد این نسل نمی خورد، ربطی به این نسل ندارد.
نسل ما وقتی که با جمهوری اسلامی رو برو شد در یک نبرد با آن روبرو شدیم. حمله شد به ما، سرکوب کردند، کشتار کردند، عقب نشستیم. ما جوان ها ی آن دوره بودیم.  آن دوره اینها در یک نبرد خونین توانستند نسل ما را عقب بنشانند. تازه هیچ موقع مبارزه علیه این رژیم قطع نشد، جنبش کمونیستی فعالیت خودش را ادامه داد: آرایش جدید، پیشروی های جدید در قلمروهای مختلف.
این نسل جوانی که الان با جمهوری اسلامی روبرو است اصلا در این سیستم چشم گشوده است. هیچ چیزی از خمینی یادش نیست، هیچ چیزی از انقلاب ۵۷ یادش نیست. چیزی از جبهه ملی و شاه و بختیار یادش نیست. اگر هم در مورد آن می خواند در تاریخ دارد اینها را می خواند. او به زندگی خودش نگاه می کند. یک آدم بیست ساله، هجده ساله در اول قرن ۲۱ چه گناهی کرده به قید قرعه کشی در جمهوری اسلامی بدنیا آمده؟ این آدم می توانست هر کجای دنیا باشد و سرنوشت دیگری داشته باشد، آن سرنوشت را می خواهد.
کوچک تر از آن است که شما بتوانید یک گوشه اش را دیوار بکشید و در آن برنامه خودتان را پیاده بکنید، دنیا هوای همدیگر را دارد. دارد نگاه می کند و جوان ایرانی بنظر من حکم رهایی از جمهوری اسلامی را می دهد. اگر جمهوری اسلامی می باید سرنگون بشود، یک رکن آن اینست که جوان های ایران آن را نمی خواهند. نسلی که می خواهد در آن مملکت زندگی کند این حکومت را نمی خواهد. حالا نیروی این ۳۰میلیون نفر آدم بیشتر است یا مقاومت یک عده آخوند؟ این مقاومت بزودی شکسته می شود.  بنظر من جمهوری اسلامی قطعا رفتنی است.
حالا این چه تاثیری روی جنبش دانشجویی دارد؟ بنظر من این روی همه چی تاثیر دارد. حرکت زنان و جوانان در ایران روی همه چی تاثیر دارد. جنبش دانشجویی که به دلیل رابطه سنی و بدلیل اینکه ماتریال و نیروی انسانی اش دقیقا همین جوان ها هستند که صحبت شان را می کنیم، تاثیر بیشتری از آن میگیرند.
فکر می کنم  پدیده بسیار بزرگی پشت مقوله هایی مثل تحکیم وحدت و جنبش دانشجویی دو خرداد پنهان می شود. غولی که در جنبش دانشجویی ایران (من این کلمه را دوست ندارم ولی بهر حال بکار می برم. بعدا توضیح میدهم چرا دوست ندارم.) در دانشگاه های ایران خوابیده اگر بیدار بشه تحکیم وحدت و دو خرداد و خامنه ای و جنتی و ده نمکی را تار و مار می کند. بخاطر اینکه یک نیروی عظیم چند ده میلیونی است. همه آنها هم دانشجوی ثبت نام کرده نیستند. این فشار در جامعه فردا است در جامعه امروز و حکومتی که مال دیروزاست. این فشار فرداست روی دیروز.
بگذارید یک کلمه بگویم چرا بنظر من این را جنبش دانشجویی نامیدن درست نیست. چون  کلمه دانشجویی یک مقوله صنفی را به ذهن می آورد. دانشجویان برای مثال به نمره هایشان اعتراض دارند، یا به شیوه غذا دادن در سلف سرویس دانشگاه. یا حتی جنبش دانشجویی وقتی هم به سیاست می پردازد بعنوان یک حرکت دانشجویی می پردازد. ولی آن چه الان وجود دارد  یک جنبش دانشجویی نیست. این یکی از همان ظرف های ابراز وجود مردم است، تا دانشگاه شلوغ می شود هر کس از هر رشته و فن و جای شهر پا می شود میرود دور دانشگاه جمع میشود. قضیه را متعلق به خودش می داند.
عملا نوک کوه یخ بزرگی اعتراض مردم و اعتراض توده ای است. همین نکته ای ا که الان به آن اشاره کردم، این مساله که سرکوب دانشگاه برای یک رژیم استبدادی که مدعی است دارد جوان ها را آنجا پرورش می دهد خیلی سخت تر است. سرکوب دانشگاه و دانشجو خیلی برای این رژیم سخت تر از اعتراض در یک نقطه دور افتاده کشور است. در نتیجه این حکم یک نوع پوشش دارد برای مبارزه و مردم دارند از این استفاده می کنند. بسرعت جایگاه این مبارزه که وسیع تر از دانشگاه هاست روشن میشود.  بنظر من امسال در تعیین و تکلیف جوانان با حکومت سال تعیین کننده ای است. یک گوشه اش اینست که جنبش دانشجویی به این معنی که ما میگوییم جای خودش را میدهد به یک جنبش عظیمی که دانشجویان در آن  شرکت دارند و رهبری اش با جوان های چپ و کمونیست است.

آذر ماجدی از صحبت های شما این مساله به ذهن متبادر میشود که مساله ایدئولوژیک، مقولات فرهنگ و مذهب و اختناق فرهنگی از مسائل مهم جوانان است، آیا شما مساله اصلی در جنبش جوانان را مساله فرهنگ و اختناق مذهبی و فرهنگی میدانید؟

منصور حکمت: اگر این کشورمرفه ای بود، اگر برای مثال مثل عربستان سعودی سهم نفت را میگرفتند و به هر آدمی یک تیکه اش را پرت میکردند، اگر کشوری فقر زده نبود، اگر 50 درصد اش زیر سطح فقر نبودند، ممکن بود بتوانند یک فرهنگ فوق ارتجاعی را برای مدت بیشتری حفظ کنند.
بنظرمن مشکل جمهوری اسلامی مخلوطی است از چند واقعیت. اول اینکه این اقتصاد را نمی تواند ببرد جلو. میشود تصور کرد یک حکومت عقب مانده و واپس گرای ارتجاعی بدلیل رونق اقتصادی بتواند سرپا بماند. اینها این را ندارند. یک حکومت واپس گرا هستند با یک بحران اقتصادی، با یک انقباض اقتصادی. الان قیمت نفت رفته بالا ولی کوچکترین کمکی به این جماعت نمی کند. برای اینکه کار وخیم تر از این حرف هاست. اولین فرض در این جامعه اینست که مردم خوشبخت نیستند. بدبختی را یک نفر یک روز می تواند تحمل کند ولی میلیون ها نفر چند ین سال اینرا تحمل نمی کنند، علیه اش عکس العمل نشان میدهند. در نتیجه اولین فاکتور بدبختی اقتصادی فشار اقتصادی و نبودن رفاه و آسایش است که بشر امروز می بیند و می خواهد.
دوم بنظر من، یک رکن دیگر مسئله، واپس گرایی فرهنگی اینها است. کسی در این دور و زمانه حکومت خلفا را قبول نمی کند. این احمقانه است. یعنی حتی اگر کسی اعتراض نمی کرد یکی می آمد به این رژیم می گفت شما با این وضعیت در قرن ۲۱ نمی توانی سر کار بمانی،  بزودی می آیند از رویت رد می شوند. اینها اصرار عجیبی دارند که چاله را برای خودشان گودتر بکنند و حتما سر به نیست شوند. باید عقب بنشینند و در این صورت هم حکومت اسلامی دوام نمی آورد.
واضع است رکن بعدی سیاست است. مردم می خواهند بتوانند درسیاست، درسرنوشت سیاسیشان دخالت کنند، درتصمیم گیری دخالت کنند و مکانیزم هایی که جهان پیدا کرده و باید پیدا کند تا توده وسیع مردم درسرنوشت سیاسیشان و در تصمیمات دخالت کنند را استفاده بکنند. شما یک حکومت استبدادی را گذاشتید جلوی ۷۰ میلیون نفر! جای تعجب است که همین قدرهم دوام آورده است. بنظر من جمهوری اسلامی رفتنی است بدلایل اقتصادی ، بدلایل سیاسی، و بدلایل فرهنگی.

آذر ماجدی: شما در پاسخ به دو سوال قبل به این اشاره کردید که الان در این چهار چوب اختناق دفتر تحکیم وحدت و امثالهم بعنوان بروز جنبش دانشجویی مطرح می شوند. ولی اشاره کردید که بزودی ما شاهد بروز کمونیستی این جنبش خواهیم بود و یا شاهد شکل گیری تشکل های کمونیستی دانشجو ها وجوانان خواهیم بود. این بروز اش به چه شکلی است شعارهایش چه خواهد بود و نقش اش در این جنبش چیست؟

منصور حکمت:  بروز علنی اش که طبعا در یک مقطعی با اعلام موجودیت سازمان های دانشجویی که رسما خودشان را کمونیست اعلام می کنند و یا حتی وابسته به احزاب کمونیستی هستند، خواهد بود. ما خودمان در حزب کمونیست کارگری یک سازمان جوانان داریم که حدود 6 ماه است تشکیل شده است. به اسم سازمان جوانان کمونیست. برای مثال یک سازمانی که می تواند در این شرایط، فرضا در سال آینده در میان جوان ها و همین طور در دانشگاه ها نقش بازی کند، سازمان جوانان کمونیست است. وقتی یک حکومت دست راستی مذهبی مرتجع دارد به زانو در می آید و جوان هایش شروع کردند به اعتراض کردن و در محافل دانشگاهی و دانشجویی تحرک بالایی هست، در این شک نباید کرد.
همین الان بخشی وسیعی از این مبارزه خودشان را کمونیست می دانند محافل شان را دارند، کتاب می خوانند. و اگر این جناح چپ و کمونیست جنبش جوانان الان جلوی صحنه نیست برای اینست که الان تعادل قوا از نظر امنیتی و از نظر قدرتشان برای حفظ خودشان و ضربه نخوردن آنقدر مناسب نیست که یک سازمان کمونیستی جوانان هم اعلام موجودیت کند، اعلامیه بدهد، میتینگ بگذارد، سخنرانی بگذارد. ولی این وضعیت تغییر خواهد کرد. به درجه ای که مردم جمهوری اسلامی را عقب برانند، به درجه ای که قدرت سرکوب را از اش سلب کنند، این نهاد ها پا بجلو میدان می گذارند. واضح است که همیشه ما کمونیست ها به اندازه "خودی" ها امکانات نخواهیم داشت و توانایی نخواهیم داشت که مستقلا تظاهرات بگذاریم، چون مستقیما مورد سرکوب قرار می گیریم. منتهی این اوضاع عوض خواهد شد. وقتی جمهوری اسلامی اقتداری دارد، نهادهای جوانان کمونیست قطعا یک درجه ای مخفی کاری خواهند داشت، یک درجه ای فعالیت شان زیر زمینی خواهد بود. ولی این اوضاع دگرگون میشود. ما قبلا در جامعه دیدیم که این اتفاق افتاده است. انقلابات مختلف را دیدیم، بحران های سیاسی کشور های استبدادی را دیدیم. این وضعیتی که الان هست بعدا بعنوان پیش در آمد یک جنبش عظیم مردمی به آن نگاه می کنند. بعنوان مراحل اول آن جنبش مردمی، و در آن جنبش هست که نه فقط احزاب کمونیستی بلکه سازمان جوانان کمونیست نقش تعیین کننده ای خواهند داشت.

این متن پیاده شده مصاحبه رادیو انترناسیونال با منصور حکمت است که توسط مهران محبوبی پیاده و توسط آذر ماجدی ادیت شده است.



منصور حکمت


m-hekmat.com #fa/3823fa.html